چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
زبون خلق ز خلق نکوی خویشتنم
چو غنچه تنگدل از رنگ و بوی خویشتنم
مرا چگونه بود تاب آشنایی خلق؟
که چون رهی دل از خود رمیده ای دارم
گر زیان بینی از بیان بینی
ور زبون گردی از زبان دانند
بباد رفت امیدی که داشتم از خلق
فریب بود فروغی که از سراب دمید
شکوه گنبد نیلوفری از آن سبب است
که دست خلق به دامان آسمان نرسد
در مصاف مسکینان چرخ را زبون یابی
با شکوه درویشان شاه را گدا بینی
دیوان به شهر گشته سلیمان عهد خویش
گرگان به خلق بسته طریق عبور را
کنون که بی هنرانند کعبه دل خلق
چو کعبه حرمت اهل هنر چه می خواهی؟
مردی، ولیک نام شریف تو زنده ماند
مردن به راه خلق بود شرط زندگی
اشک جانسوزم اثر ها چون شرر باشد مرا
قطره آبم به چشم خلق اما آتشم