ز آل غانم اگرچه نفعی نیست
باری آسوده اند عالمیان
وای بر عالم ار فکندی حق
کار عالم به دست غانمیان
وقت آن کز نسب نهد خود را
از ملایک نهد نه ز آدمیان
اول از شیر سرخ لاف زند
پس درآید سگ سیه ز میان