پنداشتم همی که دل از دوستی دهی
بر تو گمان که برد که تو دشمن منی
دل دادن تو از پی آن بود تا مرا
اندر فریبی و دلم از جای برکنی
بستی به مهر با دل من چند بار عهد
از تو نمی سزد که کنون عهد بشکنی