ای به خود راه خویش کم کرده
این بود راه مرد پژمرده
ای همه لاف ترک دنیا گو
لاف و دعویت هست ، معنی کو؟
چند از این شیوه های رنگ آمیز؟
چند از این گفته های بادانگیز؟
تاکی ای مست ، لاف هوشیاری
چند لنگی بری به رهواری
موسیت همره و توچون خامان
رفته و گشته همدم هامان !
از خلیل خدا ابا کرده
رفته نمرود را خدا کرده !
کم آدم گرفته از تلبیس
دوستی کرده با که ؟ با ابلیس ؟ !
تا هوا و هوس شعار تواند
امل و حرص یار غار تواند،
زبن حریفان به کس نپردازی
خود به خود یک نفس نپردازی
خویشتن پن همه مجرد کن
طلب دولت مؤبد کن