هر که باشد ز مؤمن و کافر
بر سر پل کنندگشان حاضر
تیز چون تیغ بلکه افزون هم
عرض آن موی بلکه از مو کم
پلی آنسان که از قدم تا فرق
عابر آن بود در آتش غرق
چون ز میزان و وزن آن برهند
بر جهنم پلی عجب بنهند
وان که افزود پله عصیان
خون گری گوی که ماند در خسران
آن کش افزود کفه حسنات
شاد زی گو که شد ز اهل نجات
وضع میزان کنند از پی آن
تا بسنجند طاعت و عصیان
اشقیا را صحیفه ها در مشت
از سوی چپ دهند یا پس پشت
سعدا را دهند بهر شرف
نامه از سوی دست راست به کف
سویشان بعد از انتظارگران
نامه های عمل کنند پران