دانست که عاشقم ولی می پرسید
این کیست، کجایی است، چرا خورده شراب
دوشینه فتادم به رهش مست و خراب
از نشهٔ عشق او نه از بادهٔ ناب
تا چند چو کاه گرد خرمن گردیم
چون مرغ بس است دانه ای توشه مرا
از کشت عمل بس است یک خوشه مرا
در روی زمین بس است یک گوشه مرا