دوستان به که ز وی یاد کنند

دل بی دوست دلی غمگین است

صاحب آنهمه گفتار امروز

سائل فاتحه و یاسین است

گر چه جز تلخی از ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

اینکه خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم

ای عجب، بعد تو با کیست نگهبانی من!

من یکی مرغ غزلخوان تو بودم، چه فتاد

که دگر گوش نداری به نوا خوانی من

من که آب تو ز سرچشمهٔ دل میدادم

آب و رنگت چه شد، ای لالهٔ نعمانی من

من که قدر گهر پاک تو میدانستم

ز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من

گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند

که شکستی قفس، ای مرغ گلستانی من

عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری

غم تنهائی و مهجوری و حیرانی من

تعداد ابیات منتشر شده : 510165