پناه جهان دین حق را نظام

ره قدس را پیشوای تمام

ادب نایدم بیش ازین در ضمیر

کزان سازم آرایش مدح پیر

دریغ آمدم کاینچنین گوهری

برم تحفه در خدمت دیگری

من افشاندم و آسمان برگرفت

عطارد ببوسید و بر سر گرفت

نثاری کزان در برانگیختم

به درگاه پیغمبرش ریختم

بهر غوطه چندان فرو ریخت در

که دریا تهی گشت و آفاق پر

دلم چون به گوهر کشی خاص گشت

به دریای اندیشه غواص گشت

جهان پادشاها خدایی تراست

از تا ابد پادشاهی تراست

اساسی چه باید به عیوق برد

که فردا به بیگانه خواهی سپرد

چو در خانه مهمان فضولی کند

دل میزبان زو ملولی کند

تعداد ابیات منتشر شده : 510165