یارب از پاسخم مکن محروم

مستجابست دعوت مظلوم

زین دعا گرچه نیست سود مرا

جز بدین دسترس نبود مرا

ور چه سخت آید این سخن ز منت

بعد ازین ... خر به ... زنت

سرت آزاد کرده گردن تو

بار خود بر کرفته از تن تو

تو خرامان و گردن افرازان

نقره اندر قفای تو تازان

پس و پیش تو در ره بازار

در گرفته پیادگان و سوار

بخلاص تو گر دهند آواز

روز ادینه باد بعد نماز

در سیه چال مدّتی محبوس

مانده بادی ز طالع منحوس

نی فرو برده باد سر تابن

همچو دیوار رز ترا ناخن

هر چه آنرا شکنجه ضم کرده

باز تیغش جدا ز هم کرده

تعداد ابیات منتشر شده : 510165