چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
بلای عشق تو بر من چنان اثر کرده ست
که پند عالم و عابد نمی کند اثرم
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
در این خمار کسم جرعه ای نمی بخشد
ببین که اهل دلی در میان نمی بینم
چنان که عمر گرامی به کس نمی ماند
تو نیز عمر عزیزی از آن نمی پایی
بخدا که خون رز را به دو عالم ار فروشیم
بخریم هر دو عالم بدهیم خون بهارا
به کوی می فروشانش به جامی بر نمی گیرند
زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی ارزد
قد بلند تو را تا به بر نمی گیرم
درخت کام و مرادم به بر نمی آید
تو را سریست که با ما فرو نمی آید
مرا دلی که صبوری از او نمی آید
کارم ز دور چرخ به سامان نمی رسد
خون شد دلم ز درد، به درمان نمی رسد
چه می بری دل ما چون نگه نمی داری؟
چه دلبری که نمی آید از تو دلداری؟