سیمین ساق، بانک شعر پارسی

چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشته‌اید. ما سعی کرده‌ايم شبیه ‌ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.

گفتمش چیست جدال وطن و دین ، گفتا

بر یکی خوان پی نان همهمه و غوغایی

کافور برافشاند کز او زنده شود کوه

کافور شنیدی که کند زنده بدن را

وطن زکید اجانب درون آتش و ما

به سر زنیم و بنالیم از اینکه آمل سوخت

افزود به خوارزم و به بلغار، حبش را

پیوست به لیبی و به پنجاب ، ختن را

من بر ز برکوه نشسته به یکی کاخ

نظاره کنان جلوه گه سرو و سمن را

آن روز که گودرز، پی دفع عدو کرد

گلرنگ ز خون پسران دشت پشن را

تاریک شد آفاق تو گفتی که بعمدا

یکباره زدند آتش ، صد تل جگن را

وطن به چنگ لئام است ، کو خردمندی

که درس فضل و شرافت ، بدین لئام دهد

یا مرگ یا تجدد و اصلاح

راهی جز این دو پیش وطن نیست

بانگ عشاق وطن غالب زروی درد نیست

خلق را دربارهٔ ایشان گمانی دیگر است

تعداد ابیات منتشر شده : 510165