چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
زان پس که ز اسکندر و اخلاف لعینش
یک قرن کشیدیم بلایا و محن را
گر سر عمل متحد از پیش نگیرد
از مرگ صیانت نتوان کرد بدن را
خون در سر من جوش زند از شرف و فخر
چون یاد کنم رزم کراسوس و سورن را
ای شهنشاه جوانبخت ای که قلب پاک تو
پرتوافکن بر وطن چون آفتاب خاور است
آن روز چه شد کایران ز انوار عدالت
چون خلد برین کرد زمین را و زمن را
من نیک شناسم فن این کهنه حریفان
نحوی به عمل نیک شناسد لم و لن را
یاکه بر لوح وطن خامهٔ خونبار بهار
نقشی از خون دل رنجبر آورده برون
رومی ز سوی مغرب و سگزی ز سوی شرق
بیدار نمودند فرو خفته فتن را
این گونه سخن گفتن حد همه کس نیست
داند شمن آراستن روی وثن را
هرکجا دیدی جوانمردی وطن خواه و غیور
ازمیان بردیش تا خود در جهان آقا شوی