سیمین ساق، بانک شعر پارسی

چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشته‌اید. ما سعی کرده‌ايم شبیه ‌ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.

زان پس که ز اسکندر و اخلاف لعینش

یک قرن کشیدیم بلایا و محن را

گر سر عمل متحد از پیش نگیرد

از مرگ صیانت نتوان کرد بدن را

خون در سر من جوش زند از شرف و فخر

چون یاد کنم رزم کراسوس و سورن را

ای شهنشاه جوانبخت ای که قلب پاک تو

پرتوافکن بر وطن چون آفتاب خاور است

آن روز چه شد کایران ز انوار عدالت

چون خلد برین کرد زمین را و زمن را

من نیک شناسم فن این کهنه حریفان

نحوی به عمل نیک شناسد لم و لن را

یاکه بر لوح وطن خامهٔ خونبار بهار

نقشی از خون دل رنجبر آورده برون

رومی ز سوی مغرب و سگزی ز سوی شرق

بیدار نمودند فرو خفته فتن را

این گونه سخن گفتن حد همه کس نیست

داند شمن آراستن روی وثن را

هرکجا دیدی جوانمردی وطن خواه و غیور

ازمیان بردیش تا خود در جهان آقا شوی

تعداد ابیات منتشر شده : 510165