چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
ملک عزم تماشا کرد روزی
نظرگاهش چو شیرین دل فروزی
ملک بر تخت افریدون نشسته
دل اندر قبله جمشید بسته
ملک فرمود تا هر دلستانی
فرو گوید به نوبت داستانی
زبان بگشاد گوهر ملک دلبند
که زهره نیز تنها بود یک چند
مرا با مملکت گر یار بودی
دلم زین ملک برخوردار بودی
چو نامد در جهان پاینده چیزی
همه ملک جهان نرزد پشیزی
ملک دانست کامد یار نزدیک
بدید امید را در کار نزدیک
که هست اینجا مهندس مردی استاد
جوانی نام او فرزانه فرهاد
نخستین بار گفتش کز کجائی
بگفت از دار ملک آشنائی
طمع در زندگانی بسته بودم
امید اندر جوانی بسته بودم