چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
من به رومی گفتم ای دانای راز
بر رفیق کم نظر بگشای راز
عاشق بیچاره راز خویش میپوشد، ولی
راز دل پیدا ز چشم اشکبارش میشود
ازان کرد آشکارا دیده راز من
که راز خویش را از دیده ننهفتم
موسوم همه جان شد آن راز جهان
با هشت زبان راز نماند پنهان
بسیط خاک بنگشود راز من آری
بسیط خاک چراگاه راز و تعمیت است
نموده راز با ما از سر دست
حقیقت راز گفتم تا که پیوست
مع القصه، نهانی دان این راز
ز گنج راز زینسان در کنند باز
ز اول تا به آخر راز جانان
حقیقت راز تو گفتم ز قرآن
گهی راز با انجمن می نهاد
گه از راز انجم گره می گشاد
ز اول تا بآخر ختم این راز
که تا آخر بدیدم راز سرباز