چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
در رزم رستمی تو و در بزم حاتمی
گردون تو را عنان و قدح بهر آن دهد
نه آن رستم ز من در کار پیش است
که هر کس رستمی در عهد خویش است
گر او نه با من بیچاره رستمی کردی
به زورش از کف اسفندیار بستدمی
تو رستمی به گه حمله پیر زال جهان
چگونه پیش تو دستان زند ز مردی سام؟
فکر بی حاصل سرم را در گریبان غوطه داد
رستمی کو تا برآرد زین چه بیژن مرا؟
هجر فرهادش به دل هر لحظه خنجر می زند
خود گرفتم شد بهار از حفظ صحت رستمی
همتی باید که عاشق را ز خود بخشد خلاص
رستمی باید که بیژن را برون آرد ز چاه
گر ز خود و عقل خود یکدو نفس رستمی
دست و دل و پای عشق هر دو بهم بستمی
مشو غافل ز مرگ جان چو نفست زندگی دارد
مباش از رستمی آمن چو خصم اندر کمین باشد
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی