چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
تو عمر من و وصلت آسایش عمر من
یارب! که رقیب تو از عمر نیاساید
عزیز بودی چون عمر و همچو عمر برفتی
چو عمر رفته ز دستم نداند آنکه کی آیی
بانگ آمد مر عمر را کای عمر
بندهٔ ما را ز حاجت باز خر
قیمت عمر من و عمر تو یکسان نبود
کانچه من جویم از این عمر تو آن کی جویی
قاعده عدل عمر تازه کرد
ملک و خلافت به یک اندازه کرد
دیده را بر جستن عمر گماشت
رخت را و اسپ را ضایع گذاشت
قوم گفتندش که او را قصر نیست
مر عمر را قصر جان روشنیست
تا عمر آمد ز قیصر یک رسول
در مدینه از بیابان نغول
دید اعرابی زنی او را دخیل
گفت عمر نک به زیر آن نخیل
اختران عُمر آدمی شکرند
همه جز عمر آدمی نخورند