چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
بیدل خم هر تار زگیسوی سیاهش
سامان پریشانی صد قافله دارد
خودسری بیدل چه مقدار آبیار وهمهاست
سرو زین اندام می خواهد به آن بالا رسد
درکیش حیاپیشگی ا م شوخی اظهار
هرچند درآیینهٔ خویش است نگاه است
بیدل الم و عیش خیالات تعین
تا چشم گشایی که گذشته ست و بسی نیست
قلقل مینا شنیدی بیدل ازعیشم مپرس
خنده ای دارم که تا گل کردمی باید گریست
از اثرهای گل عیش چمنزار جهان
نیست جزداغ جنون بیدل اگرنقش وفاست
سجده اش آیینهٔ عافیتم شد بیدل
راحت نقش قدم غیر زمین بوس نبود
امید عافیتی هست در نظر بیدل
شکست رنگ مبادا گره گشا نشود
بگدازید که در انجمن یاد وصال
دل اگر خون نشود داغ تمنا باشد
بیدل به هوس داغ محبت نفروزی
این شب که تو داری ز چراغان گله دارد