سیمین ساق، بانک شعر پارسی

در سیاست موافقش دیدم

نیز بر خویش عاشقش دیدم

داستان های من بیاد آورد

وز ری و کار ملک صحبت کرد

درکنارش گرفتم از سر مهر

بوسه دادم بسی بر آن سر و چهر

در تماشاش روز و شب بهرام

همچو جمشید در نظارهٔ جام

دوختم بررخش ز مهر نظر

نظری پرسش اندر آن مضمر

درم بگشای و ره ده در درونم

که هم تو درگشا و رهنمونم

در دشت آتشی که شرر پر نمی زند

ما پنبه می بریم به امید « لاتخف »

در هفت گنجینه را باز کرد

برسم کیان خلعتی ساز کرد

در و دشت گفتی همه خون شدست

خور از چرخ گردنده بیرون شدست

دید آیینه ای به ره برداشت

بر تماشای خویش دیده گماشت

تعداد ابیات منتشر شده : 510165