چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
عالمی در امتحانگاه هوس تک می زند
گر نه ای قانع تو هم بیتاب ابن وآن برآ
بعد ازبن از سایه باید دید عرض آفتاب
تا تغافل داشت حسن آیینهٔ ما زنگ بود
رخصت نظاره ای گر می دهد جانان مرا
می کشد خاکستر خود در ته دامان مرا
ازتلاش آسود دل چون بر هوس دامن فشاند
شعلهٔ بی دود را چندان نباشد پیچ و تاب
ازتعلق یک سر مو قطع ننمودیم حیف
تیغ تسلیمی که ما داریم پرنازک دم است
اشکی که دمید از شمع غیرت ته پایش ریخت
کاش آب رخ ما هم خاک ذر ما باشد
اشک اگر افسرد رنگ نالهٔ ما نشکند
سروگلزار خیالت بی نیاز آب جوست
بی غرض خلقی ازین حرمان سرا
رفت و داغ مطلب نایاب برد
تا به بی دردی توانی ساعتی آسوده زیست
بیدل از الفت تبراکن که الفت قاتل است
چه انجمن چه گلستان فضای دلتنگی ست
مگر ز مزبله جویدکسی مقام فراغ