چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل
به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد
مرا گویند در کویش، مرو کانجاست، هم جانان
کسی در منزل جانان چرا تشویش جان دارد
کجاست همنفسی تا به شرح عرضه دهم
که دل چه می کشد از روزگار هجرانش
ازین پس کرده ام نیت، که خاک درگهت باشم
همه همت برین دارم، گرم دولت، برآن دارد
ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم
الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم
عشرت کنیم ور نه به حسرت کشندمان
روزی که رخت جان به جهانی دگر کشیم
کس این کند که دل از یار خویش بردارد
مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد
به ناز خویش مبین در نیاز من بنگر
که روزگاربسی چون من و تو دارد یاد
ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
به اتفاق دگر دل به کس نباید داد
ز خستگی که درین نوبت اتفاق افتاد