چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
عقل دعوی می کند کو بود در سیرت ملک
یافتم بر صدق این دعوی ملایک را کواه
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد
تا ابد مست بیفتد چو من از ساغر عشق
می پرستی که بود بیخبر از جام الست
حدیث سعدی در عشق او چو بیهده ا ست
نزد دمی چو ندارد زبان گفتاری
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
ز عقل و عافیت آن روز بر کران ماندم
که روزگار حدیث تو در میان انداخت
دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست
توان به دست تو دادن گرش نکو داری
حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی