چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
مهر میهن، پرتو مردانگی، عزمی قوی
این سه تا تنها دوای درد این کشور بود
سخنها کند با من از روی دوست
ز گیسوی او بشنوم بویدوست
خویشتن داری و خموشی را
هوشمندان حصار جان دانند
تابد فروغ مهر و مه از قطره های اشک
باران صبحگاه ندارد صفای اشک
ندارد در جهان همتای دیگر
بهدنیا در بود دنیای دیگر
دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش
ورنه غم خویشتن ندارد مادر
گفتم: این چشم جاودانه تو
با که اسرار خویشتن گوید؟
رخم چو لاله ز خوناب دیده رنگین است
نشان قافله سالار عاشقان این است
نیست در این خاکدانم آبروی شبنمی
گر چه بحر مردمی را گوهر یکدانه ام
قصه پردازی در این صحرا نبود
چشم غمازی به سوی ما نبود