چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
حقا و به جانت ار توان کرد
با تو به هزار جان ملاقات
دوران دهر و تجربتم سر سپید کرد
وز سر به در نمی رودم همچنان فضول
از کار کرد خویش پشیمان شوی یقین
روزی که کردگار کند با تو داوری
ترا نیک تر دیدم از چشم خود
چرا دور کرد از منت چشم بد
خسروان فرهادوارت عاشقند
ز آنکه از شیرین بسی شیرین تری
پادشاهست آنکه دارد در چنین خرم بهاری
ساقیی سرمست و جامی، مطربی موزون و یاری
خدای سلطنتت بر زمین دنیا داد
ز بهر آنکه درو تخم آخرت کاری
گل مژده بازآمدنت در چمن انداخت
سلطان صبا پر زر مصریش دهان کرد
دوم ساغر به پیش خسرو آورد
ملک بر یاد جانان نوش جان کرد
دل من در جوانی داشت طیری
که دایم در هوا می کرد سیری