چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
مردم زیر زمین رفتن او پندارند
کآفتابست که بر اوج برین می گذرد
دانی از دولت وصلت چه طلب دارم هیچ
یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم
من از این دلق مرقع به درآیم روزی
تا همه خلق بدانند که زناری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
می نماید که جفای فلک از دامن من
دست کوته نکند تا نکند بنیادم
روزی تر و خشک من بسوزد
آتش که به زیر دیگ سوداست
اعظم جلال دولت و دین آنکه رفعتش
دارد همیشه توسن ایام زیر ران
در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست
آن به کز این گریوه سبکبار بگذری
به خدایی که تویی بنده بگزیده او
که بر این چاکر دیرینه کسی نگزینی
عجب از لطف تو ای گل که نشستی با خار
ظاهرا مصلحت وقت در آن می بینی