چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
دل سنگ و سندان بترسد ز مرگ
رهایی نیابد ازو بار و برگ
برآمد به سنگ گران سنگ خرد
همان و همین سنگ بشکست گرد
بسودند بسیار بر سنگ چنگ
شده مانده گردان و آسوده سنگ
دل سنگ و سندان نماند درست
بر و یال کوبنده باید نخست
نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ
گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
ز بازوش پیکان بزندان بدی
همی در دل سنگ و سندان بدی
تو گفتی که سنگ است سر زیر ترگ
سیه شد ز خم یلان روی مرگ
مگر مرگ کز مرگ خود چاره نیست
وزین بدتر از بخت پتیاره نیست
ببارید بر شیده اشکش تگرگ
فراز آوریدش بنزدیک مرگ