چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشته‌اید. ما سعی کرده‌ايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
عجب که کلک هوس در قلمرو تو برآید
صبی غیر مکلف به قصد خط خطائی
محتشم را یک نظر باقیست در چشم و لبت
یک نگه دارد تمنا یک سخن دارد هوس
عقل در میدان عشق آهسته می راند فرس
وز سم آتش می جهاند توسن تند هوس
کشتی عالم که داشت صد خطر اندر قفا
او به کارش رساند یک نفس اندر میان
مریض جهلی از آن کت هوس بود نشکیب
که جز غذای مضر نیست مرضی مرضا
در بحر هوس کشتی ما محتشم از عشق
تا غرق نگردیده تو خود را به در انداز
دم نزع است وز شوق کلمات تو مرا
یک نفس بیش نمانده است بگو یک کلمه
چون به زور طبع قلاب نفس خواهم فکند
پیر و برنا را به کام اژدها خواهم کشید
چون محتشم عنان هوس داده ای ز دست
وز رخش کامرانی دوران پیاده ای
اسب جرات چو هوس تاخت به جولانگه عشق
من رخ از عرصهٔ راحت طلبی تابیدم