چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
بی ابر، فعل ابر بهاری کند همی
بی تیغ، کار تیغ مجرد کند همی
چو سندان آهنگران گشته یخ
چو آهنگران ابر مازندران
نماز شامگاهی گشت صافی
ز روی آسمان ابر معکن
برآمد ز کوه ابر مازندران
چو مار شکنجی و ماز اندر آن
خواجه چنان ابر باردار مطرناک
هست به قول و عمل همیشه مجرد
نوروز روزگار نشاطست و ایمنی
پوشیده ابر دشت به دیبای ارمنی
ابر بهار باز کند مطرد سیاه
هر گه که روی خویش به راود کند همی
آراسته خورشید چنان ز ابر نتابد
کز دو رخ او تابد یزدانی فره