سیمین ساق، بانک شعر پارسی

چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشته‌اید. ما سعی کرده‌ايم شبیه ‌ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.

گفت از دمگاه آغازیده ام

گفت دم بگذار ای دو دیده ام

آمد از حق سوی موسی این عتاب

کای طلوع ماه دیده تو ز جیب

من شما را سرنگون می دیده ام

پیش از آن کز آب و گل بالیده ام

شیشهٔ دل را چو نازک دیده ام

بهر تسکین بس قبا بدریده ام

اشک دیده ست از فراق تو دوان

آه آهست از میان جان روان

اندرون خانه اش موسی معاف

وز برون می کشت طفلان را گزاف

تو مگو کین مس برون بد محتقر

در دل اکسیر چون گیرد گهر

زین نسق اوصاف خانه می شمرد

وز دو دیده اشک خونین می فشرد

تا نماز دیگر آن کودک گریست

شیخ دیده بست و در وی ننگریست

آنچ بر صورت تو عاشق گشته ای

چون برون شد جان چرایش هشته ای

تعداد ابیات منتشر شده : 510165