چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
که مضاعف زو همی شد آن عطا
کم همی افتاد بخشش را خطا
زان ندا دینها همی گردند گبز
شاخ و برگ دل همی گردند سبز
چشم داند فرق کردن رنگ را
چشم داند لعل را و سنگ را
چون همی دانست مؤمن از عدو
چون همی دانست می را از کدو
گر همی خواهی که آن خلعت رسد
پس بگریان طفل دیده بر جسد
این همی گویند و بندش می نهند
او همی گوید ز من بی آگهند
اسپ زیرکسار زان نیکو پیست
کو همی داند که فارس بر ویست
چون همی خایی تو دندان بر عدو
چون همی بینی گناه و جرم ازو
داند و خر را همی راند خموش
در رخت خندد برای روی پوش
طفل با دایه نه استیزد ولیک
گرید او گر چه نه بد داند نه نیک