چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
زاهدی در غزنی از دانش مزی
بد محمد نام و کفیت سررزی
آن انا منصور رحمت شد یقین
آن انا فرعون لعنت شد ببین
زنده از تو شاد از تو عایلی
مغتذی بی واسطه و بی حایلی
شاد باش و فارغ و آمن که من
آن کنم با تو که باران با چمن
این قبول ذکر تو از رحمتست
چون نماز مستحاضه رخصتست
حکم و تقدیرش چو آید بی وقوف
عقل کی بود در قمر افتد خسوف
کز خلاف عادتست آن رنج او
پس دوای رنجش از معتاد جو
ای دریغا ره زنان بنشسته اند
صد گره زیر زبانم بسته اند
شور می ده کور می خر در جهان
چون نداری آب حیوان در نهان
پیش از آن کین خاکها خسفش کنند
پیش از آن کین بادها نشفش کنند