عدو کشی و بقا یابی و بکام زیی

طرب کنی و سخاورزی و قدح شمری

همیشه تا نبود دور آسمان خاکی

همیشه تا نبود کرۀ گران شمری

میی ستان ، که خرد هر زمان بدو گوید

که : پیش دیدۀ شادی فروغ را گهری

و گرز باغ نهان شد بمهرگان گل سرخ

سرای باغ کن از گل رخان کاشغری

خدایگانا ، گر باغ زرد شد ، بستان

ز دست سبزنگاری شراب معصفری

چنانکه مدح تو اندر دلم بلند اثرست

تو در بزرگ مهمات من بلند اثری

هوای تو زدلم لحظه ای سفر نکند

گر از هری سفری گردم ، ار بوم حفری

وگر عدوی تو شیرست و هرگز این نبود

تو پیش دیدۀ او شعله های پر شرری

ز آخشیج هر آن صورتی که خواهد بود

اگر بجود بود فخر ، فخر آن صوری

گیا مثال ز جود تو کیمیا روید

ز شوره ناک زمینی کجا برو گذری

تعداد ابیات منتشر شده : 510165