سیمین ساق، بانک شعر پارسی

چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشته‌اید. ما سعی کرده‌ايم شبیه ‌ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.

بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام

حکایتیست که عقلش نمی کند تصدیق

به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم

که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

آن که یک جرعه می از دست تواند دادن

دست با شاهد مقصود در آغوشش باد

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی

جانا روا نباشد خونریز را حمایت

دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت

امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است

به روی ما زن از ساغر گلابی

که خواب آلوده ایم ای بخت بیدار

طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید

همچنان در عمل معدن و کان است که بود

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم

به آن که بر در میخانه برکشم علمی

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

تعداد ابیات منتشر شده : 510165