چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
گرفت آنگاه خسرو دست شیرین
بر خود خواند موبد را که بنشین
دلش تخم هوس فرمود کشتن
جواب نامه خسرو نوشتن
نخستین گفت کای شاه جوانبخت
به تو آراسته هم تاج و هم تخت
شناسائی که انجم را رصد راند
از آن تخت آسمان را تخته بر خواند
چو خسرو دید که ایام آن عمل کرد
کمند افزود و شادروان بدل کرد
سخن تا کی ز تاج و تخت گوئی
نگوئی سخته اما سخت گوئی
که چون شیرین ز خسرو باز پس ماند
دلش دربند و جانش در هوس ماند
ندارم جز توئی کانجا کشم رخت
نه تاجی به ز تو کانجا زنم تخت
مرا در دل ز خسرو صد غبار است
ز شاهی بگذر آن دیگر شمار است
به کس نتوان نمود این داوری را
که خسرو دوست می دارد پریرا