چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
سپر ندارم در کف به دفع تیر فلک
چو ایمنم که طریق سداد می سپرم
ز سیر هفت مشعبد اسیر ششدره ام
ز دست چار مخالف بنای هشت درم
چرا نسازم با خاکیان درو فلک
که هم ز خاکم من ز گوهر دگرم
عجب مدار که از روزگار خسته شوم
ک او شرارهٔ شرست و من سپید سرم
عیان چو باز سفیدم نهان چو زاغ سیاه
چنین به چشم سرم گر چنان به چشم سرم
ز روزگار توقع نمی کنم خیری
که خیر روی بتابد ز من که محض شرم
گذشت عمری تا زیر این کبود حصار
به جرم آدم عاصی مطیع و برزگرم
گر از کمال بتابم چو خور ز خاور اصل
بسازد اختر بهر زوال باخترم
دیم نکوتر از امروز بود و باز امسال
ز پار چون به یقین بنگرم بسی بترم
به علم صور محض ره چه دانم و چون
ز عقل خالی همچون ز جان تهی صورم