چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
سالک ره را ببوس پای پر از آبله
گنج گهر بایدت در ته آن پا طلب
نیست به غیب و شهود غیر یکی در وجود
خواه نهانش بخواه خواه هویدا طلب
گو علم سبز او خضر ره خویش ساز
آنکه به محشر کند سایهٔ طوبا طلب
سگ ز پی جیفه رفت در به در و کو به کو
گر به سگی قائلی جیفهٔ دنیا طلب
وحشی اگر طالبی بر در احمد نشین
کام از آنجا بجوی نام از آنجا طلب
درد اگر راحت است پیش مریضان عشق
در مرض از نیشتر راحت اعضا طلب
وز این بی خبر بد که پروردگار
چگونه ورا پرورد وقت کار
پا به سر خود منه در ره این بادیه
رهرو (ی ) این راه از شبرو اسرا طلب
راحت اگر بایدت خلوت عنقا طلب
عزت از آنجا بجوی حرمت از آنجا طلب
شب همه شب زاری بر در پروردگار
روز چو شد یاری خسته دلان فکار