سیمین ساق، بانک شعر پارسی

چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشته‌اید. ما سعی کرده‌ايم شبیه ‌ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.

پروانه پیش از آنکه بسوزندش

خرمن بسوخت وحشت و پروا را

چراغ این همه پروانه، مائیم

خداوند جهان را خانه، مائیم

پر پروانه ز یک شعله بسوخت

مهلت شمع ز شب تا سحر است

پروانه جز بشوق در آتش نمیگداخت

میدید شعله در سر و پروای سر نداشت

پر خود سوختم و دم نزدم

گر چه پیرایهٔ پروانه، پر است

تا بپرد، سوزدش ایام و خاکستر کند

هر که را پروانه آسانیست پروای شرار

سوخت پروانه و دانست در آن ساعت

که شد اندام ضعیفش همه خاکستر

شمع بگریست گه سوز و گداز

کاز چه پروانه ز من بیخبر است

چو من پروانه ام نور خدا را

کجا با خود کشم کفش و قبا را

سوخت گر در دل شب خرمن پروانه

شمع هم تا بسحرگاه بود مهمان

تعداد ابیات منتشر شده : 510165