گر تضرع کند وگر فریاد
جوجه را گربه پس نخواهد داد
لیک چون گربه جوجه را بربود
نالهٔ مادرش ندارد سود
گربه از پیش و مرغ از دنبال
ناله ها کرد زد بسی پر و بال
برگرفتش به چنگ و رفت چو باد
مرغ بیچاره از پیش افتاد
گربه ناگاه ازکمین برجست
گلوی جوجه را به دندان خست
سه قدم دورتر شد از مادر
آمدش آنچه گفته بود به سر
گربه حیوان خوش خط وخالیست
فکر آزارجوجه هرگز نیست
جوجه گفتا که مادرم ترسوست
به خیالش که گربه هم لولوست
چشم خود تا به هم زنی بردت
تا کله چرخ داده ای خوردت
گربه را بین که دم علم کرده
گوشها تیز و پشت خم کرده