چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
مخالف تو ز شوم اختری همی گوید
چرا نه مادر من بود مادر دختر
یکی دو زایند آبستنان مادر طبع
ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر
که گر دختر شاه کابل به جام
گه ِ بزمت آرد می لعل فام
دو شبرو با شه و دختر سواره
براندند از درون قلعه باره
گهری خرد بود و نیک شناخت
کاین جهان بد گهر کس است برفت
نکاح دختر رز بود دوش با عرفی
هنوز قاضی شهرش در رطبی است
همان گه گمان برد دختر ز مهر
که اینست جمشید خورشید چهر
بر دختر آمد پر از خنده لب
گشاده رخ روزگون زیر شب
چنان بر سر کشیدش بوسهیی خوش
که در دختر فتاد از خوشی آتش
که جمشید را هر دو دختر بدند
سر بانوان را چو افسر بدند