چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
بسی ترتیب دادی محفل خوش
ولی کو جان شاد و کو دل خوش
شب این سر گیسوی ندارد که تو داری
آغوش گل این بوی ندارد که تو داری
چو از عید شب را خبر داد گردون
شب از شادمانی برافشاند گوهر
من خود ، به شب پناه برم ،ز ازدحام روز
دو گوش و چشم بسته ز غولان هرزه لای
کرم شب تابک از آن تابش خود بیم کند
که به نتواند بودن به یکی جای مقیم
دریغا، کاروان عمر بگذشت
ز سال و ماه و روز و شب گذشتن
نیک بنگر به شب تیره دوان از پس روز
راست چونان که گدا بر اثر مرد کریم
عاشقانه خوش درین دریا نشین
خوش بر آ با ما دمی با ما نشین
بیا کامشب شب ناز و نیاز است
چو زلف ماهرویان شب دراز است
به شب گفت اندرو بودم ز نورش
سواد شب ز چشمم ذره ننهفت