چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
صد خریدار و هزاران گنج زر
نیست چون یک دیده ی صاحب نظر
مرا در کودکی شوق دگر بود
خیالم زین حوادث بی خبر بود
دهر، بسیار چو من سربگریبان دیده است
چه تفاوت کندش، سر به گریبانی من
اندرون دل چو روشن شد ز تو
شمع خود بگرفتی و بیرون شدی
ز بحر عشق، موج فتنه پیداست
هر آنکودم ز جانان زد، ز جان کاست
ای که عمریست راه پیمائی
بسوی دیده هم ز دل راهی است
تو، وارون بخت و حال من دگرگون
ترا روزی سرشک آمد، مرا خون
تو اندر کشور تن، پادشاهی
زوال دولت خود، چندخواهی
دیده ام رنگی ندید از رخت نو
سیر، یک نوبت نخوردم نان جو
ز عشق و وصل و هجر و عهد و پیوند
تو حرفی خواندی و من دفتری چند