چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
یار اگر جلوه کند دادن جان این همه نیست
عشق اگر خیمه زند ملک جهان این همه نیست
جام جهان نمائی است یعنی که این دل ما
هر کو در او نظر کرد مجموعهٔ جهان دید
این جهان معدن رنج و غم و تاریکی است
نور و شادی و بهی نیست در این معدن
این جهان کوه و دشت و بحر و بر
ما نظر خواهیم و او گوید خبر
این مدح خوان دعا کندش زان که در جهان
کم بود نعمتی که بر این مدح خوان نداشت
رفتی و با تو کمالی که جهان داشت ببرد
گر جهان را پس از این ناقص خوانیم سزاست
چه درد است این که در دل گشته انبوه
دلست این دل نه هامون است و نه کوه
بر چشم من آن ماه جهان سوز رقم بود
بر عشق وی این آه جهان سوز گوا بود
می درد می دوزد این خیاط کو
می دمد می سوزد این نفاط کو
کوه و دریاها سمش مس می کند
تا جهان حس را پس می کند