از آن کشت خرابی حاصلی نیست
که آب از خون شبیری ندارد
قلندر میل تقریری ندارد
بجز این نکته اکسیری ندارد
بگو هندی مسلمان را که خوش باش
بهشتی فی سبیل الله هم هست
بهشتی بهر پاکان حرم هست
بهشتی بهر ارباب همم هست
جهان خویش ماسودا گران داد
چه داند لامکان قدر مکان را
چه حاجت طول دادن داستان را
بحرفی گویم اسرار نهان را
به شیطان آنچنان روزی رساند
که یزدان اندرآن حیران بماند
فرنگی رمز رزاقی بداند
به این بخشد از آن وا می ستاند
ند اندکشتهٔ این عصربی سوز
قیامتها که درقد قامت اوست
دوگیتی را صلا از قرأت اوست
مسلمان لایموت از رکعت اوست