چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
آسیمه سار و سرنگون او از برون من از درون
او غرق خوی من غرق خون او منتظر من محتضر
رفتی و شهری مرد و زن بر خاک راهت منتظر
قلاب چندین دل ترا هم باز گرداند مگر
جانی که پرسیدی از و کرده وداع کالبد
بر لب ستاده منتظر تا از تو فرمان کی رسد
صبح و شام از پی دوانم روز تا شب منتظر
همرهی با او میسر نیست یک گامم هنوز
عقل و هوش و دل خیالت برد و جانم منتظر
تا هنوز از نرگس مستت چه فرمان می شود!
بود کوهی و بوالعجب کوهی
کوه دردی و کان اندوهی
هر گه از هجر یار نالیدی
کوه از این نالهٔ زار نالیدی
گریه چون کردی از سر اندوه
دجلهٔ خون روان شدی از کوه
گشت درویش با غم و اندوه
به صد اندوه ساکن آن کوه
بس که با آهوان قرار گرفت
انس با وحش کوهسار گرفت