چه شد که نرگس مستش ز آب دیده تر است
چه شد که لالهٔ رویش به رنگ معصفر است
چرا سعادت از بن تازه دختر ناکام
بریده مهر و از او سال و ماه بی خبر است
نه روی خانه - نه یارای دیدن یاران
اسیر کنج خرابات و خوار و دربدر است
ز بیوفایی صیاد بلهوس این مرغ
از آشیانه جدا، خسته بال و کنده پر است
چه شد که این چمن نوشکفته گشته خراب
« بهار» این همه تقصیر مادر و پدر است