آتش نمرود هرگز پور آذر را نسوخت
پور آذر پیش ازین آتش چو خاکستر شده است
تا بدین آتش نسوزی تو یقین صافی نه ای
خواه گو دیوانه خوانی خواه گویی بیهده است
ای دریغا جان قدسی کز همه پوشیده است
بس که دیدست روی او یا نام او بشنیده است
هر که بیند در زمان آن حسن او کافر شود
ای دریغا کین شریعت کفر ما ببریده است
کون و کان بر هم زن و از خود برون شو یک رهی
کین چنین جان را خدا از دو جهان بگزیده است