خیالت بر دل خود شاه سازم
ز بهرش دیده منزلگاه سازم
همه جانها کنم چاک ار توانم
که از بهر سمندت راه سازم
چو دل خواهم برآرم از زنخدانت
رگ جان رشته آن چاه سازم
چو بد خواهیم، صد جان بایدم تا
نکو خواه چو تو بدخواه سازم
چو خسرو را تو خود شادان نخواهی
ضرورت با رخ چون کاه سازم