نی نی سخن مپرس که جای ملالت است
دانم ملالت است و ندانم چه حالت است
مگذر به باغ ازین پس بگذر ز لاله زار
زیرا که باغ بر دل باغ است و لاله زار
رسم امارت از سر عالم بر اوفتاد
تاج سعادت از سر گردون در اوفتاد
کان مصر مملکت که تو دیدی خراب شد
وان نیل مکرمت که شنیدی سراب شد
جان داد در موافقت یار نازنین
یار عزیز شرط محبت بود همین
جان در بدن ودیعه پروردگار ماست
می خواهد از تو باز ودیعت چه ماجراست