از لطف وحسن یارم در جمع گل عذاران
چون برگلست شبنم چون بر شکوفه باران
درخدمت تو شیرین همچون شراب وصلست
این باده بتلخی همچون فراق یاران
چون گل جهان گرفتی ای جان وناشکفته
درگلشن جمالت یک غنچه از هزاران
ای رفته واز فراقت مانند سیف شهری
نالان چو دردمندان گریان چو سوگواران
ای عقل در غم او یکدم مراچو سعدی
(بگذار تا بگریم چون ابر نوبهاران)