هر یک از موجود، با طوری وجود
بهر او موجود شد، انسان نمود
بود امر ممکنی از ممکنات
در ازل ممتاز از غیرش به ذات
بود اما بودنی علمی و بس
حد علم ارچه نشد مفهوم کس
مأخذ کل، قدرت بی منتهی است
بی کم و بی کیف و أین و متی است
داشت از حق، بهر حق را هم ظهور
خواهی ار تمثیل وی، چون ظل و نور
ظل، قدرت بود، کل، قبل الوجود
هم ز حق، از بهر حق معلوم بود
چون معانیشان ز یکدیگر جداست
گر تو ماهیاتشان خوانی، رواست
زانکه ماهیت ز ماهو مشتق است
زان به هر یک صدق، تشبیه حق است
آنچه می گویم، همه تقریب دان
نیست جز تقریب در وسع بیان
این بیانات و شروح، ای حق شناس
جمله تمثیل و مجاز است و قیاس
وه! چه نیکو گفت دانای حکیم
از پی تمثیل قدوس و قدیم:
ای برون از فکر و قال و قیل من
خاک بر فرق من و تمثیل من