دلم از من بسی خراب تر است
خاطرم از جگرم کباب تر است
او روان کرده سوی رضوان انس
ما ز شوقش تپان چون روح القدس
پس در آن بارگاه عزت و ناز
عرضه داریم از زبان نیاز
چه عجب گر به گوش جان همه
آید از سر غیب این کلمه
آنکه او را میان جان جوییم
چون نیابیم، ذکر او گوییم
گرچه سهل است این ثنا: بنیوش:
مهری از لطف، عیب ذره بپوش